شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده
ای انس و جان گدای تو يا حضرت جواد شرمـندۀ عـطای تو يا حـضرت جـواد دائــم ز کـار خـلـق گــره بـازمیکـنـد دست گـره گـشای تويا حـضرت جواد
زيـبـاتـرين دعـای ســمــاواتـيـان بــود مـدح تو وثـنای تو يا حضرت جــواد پـيـش از شـب ولادتــم ای آشـنـای دل دل بـود آشـنـای تويـاحضرت جــواد چون آيـههای نور، پـدر بـوسه ميزند برروی دلربـای تو يا حضرت جـواد زوار پــا نــهــنــد بـه بــال مـــلائـکـه در صحن باصفای تو يا حضرت جواد پـر میزنـد کبــوتر دلها زهرطرف پيوسته درهـوای تويا حضرتجواد جود ازتوجود گشتوکرامت نهاده است رخ بردرسـرای تو يا حضرت جواد تو کـيـسـتی؟ هـمـيـشه جـوادالائـمهای من کيسـتم؟ گدای تو يا حضرت جواد بـايـد هـزار زادۀ اکـثـم به وقـت بحـث صورت نهد به پای تو يا حضرت جواد مأمــون درآتـش حـسـدش آب ميشود چون بشنود صدای تو يا حضرت جواد بخـشی به قـاتـل پـدرت حـرز مـادرت ای جان ما فـدای توياحضرت جـواد بگشای لب که لحظه بهلحظه اجابت است دلـدادۀ دعـــای تـويـا حـضـرت جــواد هرکس زدهاست دست توسل به دامنی مـا را بـود ولای تويا حـضرت جواد قـبـرمـطهـرتو در آغـوش کـاظـمـيـن دلهای ماستجای توياحضرت جواد باالله قـسم هر آنچه بگـوئيم نـارساست برقـامـت رسـای تـويا حـضرت جواد هرگز رضا زکس نشود حضرت رضا يک لحظه بيرضای تو ياحضرت جواد اين غم کجا برم که بسی برتو شد ستم ازيـار بیوفــای تو يا حضرت جـواد با تو هر آنچه شد ستم و ظلم بيحـساب دانـد فـقـط خـدای تـوياحضرت جواد تودرميان حجره زدی ناله وگريست قـاتل هـم ازبرای تويا حضرت جواد آتشگرفت حجـرۀ دربـستـه چوندلت از اشک بيصداي توياحضرت جواد قلب تو پاره پاره شد و شهـر کـاظمين گـرديـد کـربـلای تويا حـضرت جواد با الله قسم رواست که مرغـان آسمان گـريـند درعـزای تويا حضرت جواد با آنهــمـه وفـا و مـحـبّت که داشـتـی شد زهرکين سزایتو يا حضرت جواد
« ميـثم»به نــالـههـای دلـت بود آشـنا شـد مـرثـيه سـرای تويا حضرت جواد